در کنار این اقدامات صورت گرفته بعد از دهه شصت به این طرف بهصورت مشخص از سال ۲۰۰۸ تصمیمی از سوی یک حلقه که مرکزیت آن بنیاد عبدالرحمن برومند بود گرفته شد، این شخص که در آمریکا حضور داشت و از طریق اقدامات حقوقی منافع منافقین را پیش میبرد، در دانشگاههای مختلف دنیا خصوصاً دانشگاه آکسفورد در پوشش نشست علمی برنامههایی با همین عنوان برگزار میکرد که کاوه موسوی و ایرج مصداقی هم در آن حضور داشتند، ایرج مصداقی در پایان یکی از این جلسات که اتفاقاً مشروح آن در سایت دانشگاه آکسفورد نیز موجود است، یک سوال حقوقی میپرسد که بعدها به ماجرای آقای حمید نوری منجر میشود.
پرده سوم؛
منافقین بهمثابه شکست در بدر و حنین همیشه رویای انتقام دارند، حتی اگر در حضیض ذلت و از سر ناچاری و صرفاً برای عقدهگشایی باشد، بازهم دست رد به هیچ کاری نمیزنند چون سالهاست که زندگی خود را برای این عقدهها تباه کردهاند. شکست در عمق تاریخ مرصاد هنوز هم برای منافقین سنگین است، همانهایی که در مرداد ۱۳۶۷ توهم رسیدن به تهران در سه روز را داشتند و با وجود گذشت سه دهه از شکستشان، به دنبال این هستند که صندلی خالی محاکمه را با یک شخص خیالی پر کنند و فردی را صرفاً به اسم جمهوری اسلامی به زندان ببرند و معرکه دادگاه راه بیندازند و اصلاً فرقی نمیکند که این شخص چه کسی باشد، چراکه از سال ۲۰۰۸ روی این طرح، کار کرده بودند و فقط نیاز به یک قربانی داشتند.
***
از زمانی که بخشی از نیروهای منافقین در اقدامات تروریستی و عملیات موسوم به فروغ جاویدان کشته شدند و به هلاکت رسیدند، این موضوع پاسخی از سوی منافقین به همفکران، خانوادهها و افراد سازمان میطلبید تا بتوانند وجهه خود را به نوعی تطهیر کنند و حتی این در حالی بود که مسعود رجوی به برخی از اعضای سازمان مأموریت داده بود که به جعل نام و آمار ورود کنند، به طوری که ایرج مصداقی (پرچمدار این شکایت غیرواقعی) در یکی از کتابهای خاطرات خود میگوید، گزارشهایی که ما فرستادیم مبنای گزارشات گزارشگرهای ویژه حقوق بشر در سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸ شد، بنابراین از همان ابتدا چنین برنامهای توسط منافقین دنبال میشد.
شاید این سوال برای شما هم پیش بیاید چرا به شرایط او، صفت بدترین وضعیت قضائی اطلاق میشود؟ برای پاسخ کافی است فقط به این چند مورد توجه کنید؛ دادگاه درحالی ۵۰۰ ساعت به منافقین فرصت طرح ادله داده که حمید نوری تاکنون فقط ۲۰ ساعت اجازه دفاع داشته است!
البته در نیمه اردبیهشت همین امسال یعنی ۱۴۰۱ با توجه به نامه الکترونیکی که قاضی به فرزند حمید نوری ارسال کرده و متن آن هم موجود است، محدودیتهای او باید در زندان برداشته میشد اما مسئولان زندان بدون در نظر گرفتن حکم قاضی، کماکان حمید نوری را در انفرادی نگه داشتند و حتی اجازه برقراری اولیهترین شرایط یعنی امکان ملاقات و تماس او با خانواده را هم نمیدهند!
روز ۲۰ آبان و درست در حوالی سالگرد بازداشت غیرقانونی حمید نوری، امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه در تماس با وزیر خارجه جدید سوئد خواستار آزادی حمید نوری شهروند بیگناه ایرانی شد و تاکید کرد که «در سالهای اخیر برخی موضوعات، روابط دو کشور را تحت تاثیر قرار داده که عمدتا در نتیجه تحرکات و اقدامات منفی طرف سوم بوده است.»
پرده اول؛
پرده دوم؛
**چرا حمید نوری به سوئد رفت؟
**سوئد از جان حمید نوری چه میخواهد؟
او میگوید اگر ما یکی از افرادی که در وقایع سال ۱۹۸۸ میلادی یا همان سال ۱۳۶۷ مرتبط بودهاند را به یکی از کشورهای اروپایی بیاوریم، شما چه کاری میتوانید انجام دهید که کاوه موسوی میگوید، آوردن چنین فردی با شما و بقیه مراحل حقوقی با ما. بنابراین پرونده حمید نوری چیزی نبوده است که به صورت یکشبه و فی البداهه درباره آن تصمیمگیری شده باشد بلکه حداقل از سال ۲۰۰۹ روی این پروسه کار ویژهای کردند و منتظر بودند فردی را پیدا کنند و درواقع صندلی خالی محاکمه پر شود.
نکته دیگر این است که قاضی پرونده ۶ وکیل معرفی شده برای او را به بهانههای واهی نپذیرفته و رد کرده است آن هم در شرایطی که وکلای سوئدی کمترین شناخت را درباره جرائم با صلاحیت جهانی دارند و از این رو پیدا کردن وکیل جدید برای چنین پرونده پیچیدهای، پروسه بسیار زمانبَری است.
حمید نوری که دچار عملیات فریب شده بود، وقتی در اواسط آبان سه سال پیش به استکهلم رسید به محض ورود به فرودگاه این شهر با اتهام سنگین و جعلی «جنایت جنگی» و «قتل عمد» مواجه و بازداشت شد و در روند پچیده قضایی کشور سوئد، کریستینا لیندهوف کارلسون دادستان برای او تقاضای حبس ابد کرد، هرچند نوری همه اتهامها علیه خود را نمایشنامه و داستان جعلی و غیرمستند، اعلام کرد، اما با این حال دادگاه سوئد در رفتاری یکطرفه نه تنها اجازه دفاع به او نداده که حکم اتهاماتش را که به زبان سوئدی صادر شده بود، در حد یک ترجمه ضعیف ترنسلیتی (Translate)، در اختیار او قرار داده است.
یعنی تصور کنید چطور فردی که سه سال به اتهام غیرواقعی در انفرادی بوده و به دلیل شکنجه و زندان انفرادی شرایط روحی شکنندهای دارد، باید بتواند یک پرونده قطور چند صد صفحهای اتهامات ساخته و پرداخته خود را با یک ترجمه فاجعه بخواند و در بدترین شرایط قضایی از خود دفاع کند؟
نکته دیگر که موید ضدانسانی بودن رفتار سوئد به عنوان یک کشور مدعی حقوق بشر آن هم از نوع اروپای غربی است، شکنجههای اعمال شده بر این شهروند ایرانی است به طوری که به گفته فرزند نوری، چشم او به شدت ضعیف شده و گوشش هم بر اثر ضرب و شتم در زندان آسیب جدی دیده است و همه اینها در حالی است که اجازه دسترسی به پزشک هم به او داده نمیشود.
یکی از عیانترین رفتارهای ضدانسانی سوئد دراین پرونده، زندانی کردن بیش از هزار و ۱۰۰ روز این شهروند ایرانی آن هم در انفرادی است، آنطور که فرزند حمید نوری میگوید آنها نگران شرایط جسمی و روحی پدرشان در زندان سوئد هستند چراکه او ۳ سال است که در انفرادی به سر میبرد و مورد شکنجه قرار میگیرد.
رفتن او به فرودگاه آرلاندای استکهلم یک عملیات فریب پیچیده بود که از سال ۲۰۰۹ سناریو نویسی برای این اتفاق شروع شده بود؛ درواقع منافقین یک صندلی خالی محاکمه داشتند که باید در هر صورت آن را پر میکردند و هویت فرد بازداشت شده ابداً اهمیتی نداشت، تنها چیزی که برایشان مهم بود این بود که بتوانند به نوعی او را به وقایع سال ۶۷ وصل کنند.
در گزارشهای بعدی به بررسی منازعه اصلی این پرونده، ادعای منافقین درباره وقایع سال ۶۷ و صلاحیت کشور سوئد برای اعمال صلاحیت جهانی در پرونده حمید نوری خواهیم پرداخت.