یکی از اوراق جالب توجه پرونده مسعود رجوی، بازجویی مفصل و چندصفحهای ۲۵ شهریور او یعنی حدود سه هفته پس از دستگیری است که نوشتههای رمزی تقویم خود را برای بازجویان رمزگشایی میکند. این نوشتهها در واقع روزشمار فعالیتهای رجوی و سازمان از اردیبهشت ۵۰ تا اول شهریور همان سال است که شامل اطلاعات مختلفی از جمله مسائل مالی سازمان، ارتباطات و سفرهای اعضای سازمان به لبنان و فرانسه و آدرس و قرارهای سازمان در این کشورها است. او در بخشی از این بازجویی مینویسد: «قسمت دیگری از مطالب نوشته شده در این تقویم فوقالذکر مربوط است به تقویم یا باصطلاح مطالب روزشمار مربوط به مسائل خارج ما. یعنی مسائلی که موجود بوده یا نامهای که رسیده یا نامهای که بین تهران- لبنان- پاریس و یا پاریس لبنان و بالعکس مبادله شده و قید شده است. از کلیات این مطالب من مطلعم ولی جزئیات را نمیدانم. بهر حال این مطالب به قرار زیر هستند: صفحه شنبه ۲۶ تیر ۱۳۵۰: این نامه با شماره ج مشخص شده و در آن مقداری مسائل تدارکاتی از قول ماهر صحبت شده و بعد ارسال دو فقره پول بیان شده (که ریز این پولها را قبلا نوشتهام) و سپس ورود بهروز(علی باکری) اعلام شده است. یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۵۰: که این نامه با «د» مشخص شده و ابتداء قرار بود اگر کسی برود با مسافر بفرستیم ولی بعدا که کسی نرفت در ۱۴ مرداد پست شد. در این نامه از وضع شرکت یعنی سازمان خودمان صحبت و انتقاد شده است. چهارشنبه ۳۰ تیرماه ۱۳۵۰ دو نامه به اسامی فروزی ارسال شده که چنانکه از لبنان نوشته بودند و در صفحات بازجوئی پیش، از آنها ذکر بعمل آمد. یکی رسیده و دیگری نرسیده.»
ماجرای همکاری مسعود
۱۵ و ۱۶ اسفندماه، پیش از برگزاری دادگاه تجدیدنظر مسعود رجوی، او با پدرش ملاقات میکند. ازغندی در گزارش خود مینویسد «این ملاقات تا حد زیادی در او و پدرش موثر افتاد. مراتب جهت صدور اوامر عالی در زمینه اخذ تماس تلفنی مسعود رجوی با برادرش که مقیم برن- کشور سوئیس میباشد معروض گردید.» از این که تماس تلفنی کاظم با برادرش برقرار شده یا نه و محتوای احتمالی آن، سندی در دست نیست، اما اولین روزهای فروردین ۵۱ مصاحبه کاظم با تلویزیون سوئیس درباره محاکمات سیاسی ایران و پرونده برادرش پخش میشود. او در این مصاحبه بدون اشاره به تلاشهای پشت پردهاش و با حفظ پرستیژ فعال حقوقبشریاش میگوید «پدرم از من که اولاد ارشد او هستم در مورد نجات برادرم استمداد میکند، ولی از دست من که یک نفر محصل میباشم چه برمیآید؟ من نگران پدر پیر و مادر مریضم هستم و از افکار عمومی مردم سوئیس برای نجات خانواده خود کمک میطلبم.» او چند روز بعد در مصاحبه با رادیو فرانسویزبان سوئیس همین حرفها را تکرار و اعلام امیدواری میکند به مناسبت عید نوروز، اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر برادرم را مورد عفو قرار دهند و از مردم سوئیس میخواهد او را در این راه پشتیبانی کنند.
۳۰ اردیبهشت پس از بررسی بیشتر، معاون فرهنگی وزارتخارجه در مصاحبهای اعلام میکند بخشی از اسنادی که قرار بوده سرقت شود، اسناد مربوط به همکاری کاظم رجوی با ساواک است که مشخص میکند او با نامهای مستعار «صفا» و «میرزا»، منبع نمایندگی ساواک در سوئیس بوده است. فردای آن روز نیز روزنامه جمهوری اسلامی به نقل از یک مقام آگاه اعلام میکند «یکی از اسناد مربوط به کاظم رجوی است که اکنون در سنگال به عنوان کاردار خدمت میکند. وی به عنوان عضو افتخاری ساواک، با اسم رمز «صفا» و دو شماره کد فعالیت میکرده است.» او همچنین میگوید رجوی را به ایران احضار کردهایم، اما هنوز نیامده است.
به گزارش گروه سیاسی ایرنا، مسعود رجوی رهبر منافقین، جزو معدود بازماندگان نسل اولیه سازمان مجاهدینخلق بود که شهریورماه ۱۳۵۰ توسط ساواک دستگیر شده بودند. بهمن همان سال، دادگاه ۱۱ نفر از اعضای اصلی سازمان برگزار و طی آن متهمین ردیف یک تا چهار(ناصر صادق، محمد بازرگانی، مسعود رجوی و علی میهندوست) به اعدام و سایرین به حبس محکوم میشوند. چندماه بعد در دادگاه تجدیدنظر هم همین حکم تایید میشود، اما فردای اعلام حکم، روزنامهها اعلام میکنند مجازات مسعود رجوی به دلیل همکاری در جریان رسیدگی به پرونده، از جانب شاه با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل شده است.
خردادماه تشنجآفرینی منافقین و بنیصدر در داخل که نهایتا به عزل بنیصدر و ورود منافقین به جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی در سی خرداد میانجامد، افشای اسناد همکاری کاظم رجوی را به حاشیه میبرد. او نیز از فرصت استفاده کرده و همگام با سازمان برادرش، به مخالفت با جمهوریاسلامی برمیخیزد. منافقین تا کنون در روایت تاریخی خود، همانطور که ماجرای عفو مسعود رجوی را تحریف کردهاند؛ جدایی کاظم رجوی از جمهوری اسلامی را به ماجراهای سی خرداد گره زدهاند و افشای اسناد سوابق همکاری او با ساواک را جوسازی سیاسی معرفی میکنند.
پس از انتشار خبر دستگیریِ شهریورماه ۱۳۵۰ مسعود رجوی در داخل کشور، آبانماه از نمایندگی ساواک در سوئیس خواسته میشود با توجه به اینکه مسعود از اعضای فعال گروه بوده و در دادگاه به مجازات محکوم خواهد شد «سریعا با برادر وی تماس و ضمن توجیه وی یادآوری گردد از هرگونه اقدام جنجالی خودداری و چنانچه بمنظور ملاقات با برادرش مایل است به کشور مسافرت نماید، تسهیلات لازم جهت وی فراهم گردد.»
۳۰ فروردین، روزنامهها ضمن اعلام خبر اعدام چهار تن (ناصر صادق، محمد بازرگانی، علی باکری و علی میهندوست) اعلام میکنند «مسعود رجوی نیز که به همین اتهامات تحت تعقیب بوده و در دادگاههای عادی و تجدیدنظر به اعدام محکوم گردیده بود، چون در جریان تعقیب، کمال همکاری را در معرفی اعضای جمعیت بهعمل آورده و در داخل زندان نیز برای کشف کامل شبکه با مامورین همکاری نموده، بهفرمان مطاع مبارک شاهانه، کیفر اعدام او با یکدرجه تخفیف به زندان دائم با اعمال شاقه تبدیل گردیده است.»
«صفا» در سوئیس
نیمه اسفندماه در حالی که چند روز از محکومیت مسعود رجوی به اعدام در دادگاه بدوی میگذرد، کاظم رجوی تلفنی به نمایندگی ساواک در سوئیس اطلاع میدهد که برخی شخصیتهای سوئیسی از جمله چند نماینده پارلمان این کشور که به شاه تلگراف زدهاند، «از او خواستهاند که درباره محکومین مصاحبه نماید و اظهاراتی بکند و وی حاضر به این کار نشده و با وجود اصرار آنها، امتناع ورزیده» است. وزارت خارجه پس از استعلام این مساله از ساواک، به نمایندگی خود در سوئیس اعلام میکند «مقامات مربوطه اظهار داشتند اگر برادرش مایل باشد میتواند بهخرج خودش فورا به تهران بیاید و او را در زندان ملاقات و راهنمائی و نصیحت نماید. رفتار و اظهارات او در دادگاه تجدیدنظر برای تخفیف در مجازات او موثر واقع خواهد شد.» همان ایام پرویز خوانساری با کاظم دیدار کرده و در گزارشش مینویسد او «اظهار میدارد از برای آمدن تهران فرصت زیادی ندارد. در صورتیکه موافقت شود با برادر خود در زندان تلفنی صحبت کند و مطالب خود را به او بگوید. خواهشمند است دستور فرمائید در صورت تایید، تعیین بفرمائید در چه ساعتی و با چه شمارهای میتواند مذاکره نماید. ضمنا نامهای هم به برادرش نوشته که با پست فرستاده میشود.» مضمون اصلی نامهی سهصفحهای کاظم به برادرش، القاء پشیمانی و لزوم اصلاح صحبتهای تندش در دادگاه بدوی است.
واقعیت این است که کاظم رجوی، هم در دوران دستگیری برادرش و هم پس از آن، علیرغم رفتار دوگانهای که دارد، همچنان به عنوان یکی از منابع اطلاعاتی نمایندگی ساواک در سوئیس ایفای نقش میکند. یکی از اسناد ساواک سال ۵۶ در گزارشی درباره او مینویسد: «اقدامات نامبرده در زمینه جلب افکار عمومی نسبت به محکومیت برادرش سبب میگردد که عوامل منحرف ایرانی در اروپا از قبیل رهبران کنفدراسیون و ناصر افشار قتلی متوجه وی شده درصدد برآیند که نامبرده را بهفعالیتهای سیاسی مخالف بکشانند. همین امر که سبب دسترسی بیشتر وی بهاخبار مورد نیاز بود سبب آن میگردد که نمایندگی در جلب همکاری وی کوشش بیشتری مبذول داشته و سرانجام تقاضای استخدام وی را بنماید.» بنا بر این گزارش از این به بعد است که کاظم به عنوان منبع رسمی نمایندگی سوئیس با مقرری ماهیانه یکهزار فرانک استخدام میشود.
خبر این عفو ملوکانه، ۳۰ فروردین در انتهای خبر اعدام چهارنفر دیگر اعضای سازمان در مطبوعات منتشر میشود. انتشار علنی تخفیف مجازات بهخاطر همکاری، مسعود رجوی را به هم میریزد و حتی تصمیم به خودکشی میگیرد. اما او در سالهای بعد نیز به همکاریاش ادامه داده و در احضارهای گاه و بیگاه خود، اطلاعات تحلیلی و مصداقی خوبی به کارشناسان امنیتی ارائه میدهد. رجوی در یکی از دستنوشتههای خود که مدتی پس از فرار تقی شهرام در اردیبهشت ۵۲ در توصیف اوضاع زندان نوشته، چنین مینویسد: «جزوههایی که گفتم معمولا پشت پنجره و یا توی کمدهای عمومی بود، مثل اقتصاد و فلسفه و یا استراتژی تاکتیک و یا نظایر اینها که همانطور که گفتم یا از پیش بود یا از زندانهای دیگر مثل قزلقلعه شایع بود آوردهاند یا موقت شهربانی. مثل تاریخچهی مقالهی خرده بورژوازی که ظاهرا کار تقی شهرام بود. البته نمیخواهم این تصور پیش آید که چون این فرد اکنون متواری است میخواهم بهگردن او بیندازم. هرگز، این فقط حدسی است که با شواهد و قراین میزنم والّا دقیقا از خودش نشنیدهام. به این دلیل که یکی دو بار با زرنگی میآمد و از من در این مورد سوالاتی میکرد و میگفت فقط میخواهم بدانم خودم. نمیدانم این هم راست تلقی میشود یا نه، اگر بگویم که من شخصا با این جزوات کاری نداشتم چون با اعتقادات مذهبی خودم وفق نداشت و یا در بیرون خوانده بودم.»
دستگیری مسعود و تلاشهای پشتپرده کاظم
رجوی هرچند در بازجوییها، اطلاعات خوب و مفیدی ارائه داده بود، اما در دادگاه بدوی و تجدیدنظر مثل اغلب همپروندهایهایش از موضع شجاعت و مقاومت سخن گفت. هرچند او در دو دادگاه به اعدام محکوم شد، اما همکاریهایش و پیگیریهای برادرش از ساواک نهایتا به نتیجه میرسد. ۲۸ فروردینماه، دو روز پیش از اجرای حکم اعدام چهار متهم ردیف اول، نصیری رئیس ساواک دو نامه درباره مسعود رجوی به رئیس اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی نوشته و اعلام میکند با توجه به همکاریهای او در جریان پرونده اخیر، مجازاتش تخفیف یابد. متن یکی از این نامهها اینچنین است: «نامبرده بالا که از محکومین سازمان باصطلاح آزادیبخش ایران وابسته به جمعیت نهضتآزادی است و در دادگاه تجدیدنظر نظامی باعدام محکوم گردیده، بعد از دستگیری در جریان تحقیقات کمال همکاری را در معرفی اعضاء سازمان مکشوفه بعمل آورده و اطلاعاتی که در اختیار گذارده از هر جهت در روششدن وضعیت شبکه مزبور موثر و مفید بوده و پس از خاتمه تحقیقات نیز در داخل بازداشتگاه همکاریهای صمیمانهای با مامورین بعمل آورده. لذا بنظر این سازمان استحقاق ارفاق و تخفیف در مجازات را دارد. مراتب جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی اعلام میگردد.» یادداشتی که پایین این نامه است و تاریخ فردا را دارد چنین نوشته است: «از شرفعرض پیشگاه مبارک شاهانه گذشت. اوامر مبارک چنین شرف صدور یافت که با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل گردد.»
کاظم رجوی علاوه بر تعامل با ساواک، با توجه به اینکه در ظاهر جزو نیروهای مخالف شاه است، بطور موازی فضاسازی مطبوعاتی و رسانهای روی پرونده برادرش را نیز دنبال میکند. از جمله اینکه تلگرافی علنی به شاه زده و اعلام میکند در صورت صحت خبرها درباره برادرش، ایرانیان سوئیس اعتراض خواهند کرد. کلیه اقدامات کاظم در ماههای بعد، روی همین دو ریل موازیِ پیگیریهای پشت پرده و اقدامات رسانهای علنی پیش میرود. از جمله اینکه با هماهنگی و کارسازی او برخی مطبوعات اروپایی روی محکومیت مسعود مانور داده و برخی چهرههای سیاسی و غیرسیاسی سوئیسی و اروپایی در تلگرافهایی به شاه، نسبت به سرنوشت مسعود رجوی اظهار نگرانی میکنند.
با توجه به قرائنی از جمله اسناد موجود و اینکه نمایندگی ساواک در سوئیس، از نظر اداری و چارتی زیر نظر اداره سوم ساواک (امنیت داخلی) بوده و پرویز ثابتی نیز در آن دوران معاون دوم آن اداره بوده، روایت او درباره جذب کاظم رجوی به همکاری میتواند درست باشد. کاظم تا چندسال بعد به عنوان منبع ساواک، گزارشات مختلفی از فعالیت دانشجویان ایرانی به نمایندگی ساواک میدهد. او علاوه بر ارتباط با رئیس نمایندگی ساواک در سوئیس، با پرویز خوانساری که سالها است مسئولیت سرپرستی امور دانشجویان ایرانی ساکن اروپا را بر عهده دارد و ساکن ژنو است نیز مرتبط است.
واقعیت این است که تخفیف مجازات بیسابقهای که شامل مسعود رجوی میشود، تنها ناشی از ارتباطات برادرش کاظم با ساواک نیست، بلکه همکاریهای خود مسعود در دوران بازداشت نیز نقش مهمی در آن دارد. چرا که او در بین دستگیرشدگان شهریور ۵۰، جزو کسانی است که اطلاعات خوب و مفیدی در اختیار تیم بازجویی قرار داده است.
سازمان منافقین و رجوی در تمام این سالها، علت این تخفیف حکم را فعالیتهای حقوقبشری کاظم رجوی_ برادرِ مسعود_ که ساکن اروپا بوده معرفی میکنند. ادعایی که شاید بخشی از واقعیت باشد، اما همه آن و علت اصلیاش نیست. موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی برای نخستینبار با مروری بر اسناد پرونده کاظم و مسعود رجوی در ساواک، ناگفتههای این ماجرا را بازگو کرده است.