تحلیل اجتماعی باید بتواند راهی برای استفاده از نیروی جوان پیدا کند تا مسیر توسعه هموار شود. منطق گذار به مدرنیته که به قالب سیاستهای توسعه بروز و ظهور مییابد جوانی را باید به کار گیرد.
جوانی و جوانان آماج مجموعه بزرگی از پژوهشها، مداخلات و سیاستگذاریها
گونههای جوانی از منظر گفتار دینی
مروری بر متون منتشر شده پیرامون علوم اجتماعی و روانشناسی نشان میدهد که جوانی و جوانان آماج مجموعه بزرگی از پژوهشها، مداخلات، سیاستگذاریها و… است. این مجموعه بزرگ از پژوهشها روی ساحتی رویتپذیر و روشن به نام جوانی استوار شدهاند و موضوع مورد مطالعه خود را به روشنی دریافتهاند. به عبارت دیگر جوانی و جوانان یک واقعیتِ اجتماعی روشن و بدیهی است که طی یک مقولهبندیِ سنیِ مشخص میتوان این گروه را از دیگر گروههای اجتماعی متمایز ساخت و مجموعهای از پژوهشها را ساماندهی کرد.
پژوهش حاضر تلاش داشت که نشان دهد چیزی به نام جوانی و رویتپذیر شدنش همچون انحطاط و آسیب تاریخی نگریسته شده و جز در بازگشت به تاریخ شکلبندیِ این ابژه نمیتوان درباره منطق رایج علومی که حول جوانی شکل گرفتهاند طرح پرسش کرد و مهمتر از همه نمیتوان هستیِ بسگانه (چندگانه) جوانی را در فضا-زمانِ استقرارش و در کردارها و الگوهای مواجهه متفاوتش رویتپذیر کرد.
در کنار اندرزگاهها، پادگانها هم واجد خصلتی آموزشی و تربیتی شدند. پادگان نه فقط محلی برای تولید نظامیان و آموزش کارهای نظامی برای حفظ امنیت کشور بلکه جایگاهی شد برای آموزش دادن کسانی که میتوانند تربیت و اصلاح کنند.
در سالهای پس از ۱۳۲۰ نوعی زیست-سیاست پا به عرصه وجود گذاشته بود که میبایست جمعیت را سازماندهی، بهرهور، کارآمد و مهمتر از همه تربیت کند. سیاستهای تربیت، کنترل و شکلدهی به جمعیت موجب شد که نهادهایی مختلف حولِ دستهبندیِ جمعیت به کودک، جوان و پیر شکلبندی شوند. بخش عمدهای از این نهادها حول کودکی و جوانی سازماندهی شدند. آرایش این نهادها و الگوی عمل آنها منظومهای را پدید میآورد که در تلاقیِ آنها چیزی به نام جوانی و کودکی بدل به مسئله میشود.
قانونگریزی و قانونپذیری موضوعی است که در کودکی آموخته میشود و خود را در منطق رفتار بزرگسالی بروز میدهد. در این فرایند مراحل مختلف رشد در کنار منطق حقوق و قانون قرار میگیرند و فرایندهای رشد روانی با انواعی از رفتارهای بهنجار و نابهنجار گره میخورند. در این نقطه است که جوانی همچون تجلیِ بحرانهای انباشت شده در دوران رشد ظاهر میشود.
مجله «حقوق امروز» یکی از مجلاتی بود که هدف اصلی خود را پیشگیری وقوع جرایم میدانست، از این حیث گفتار حقوقی ذیل جرمشناسی به سمت گفتارهای روانشناختی و جامعهشناختی چرخیده بود و مسئله را در پیشگیری از جرم جستجو میکرد.
گفتار حقوقی؛ جوانی و بسترهای پدیدآیی جرم
گره خوردن جوانی به مجموعه بزرگی از مفاهیم و همنشین شدنِ جوانی با فراغت، شادی، بیکاری، آسیب اجتماعی، اعتیاد، سبک زندگی، از خودباختگی و … که امروز برای ما جزء بدیهیترین محورهای همنشینی است تاریخی دارد؛ چنین نیست که در همه تاریخ پدیدهای همچون جوانی ابژهای بدیهی و مشخص بوده باشد. جوانی همچون ابژه علم اجتماعی و انسانی ساخته شده است و طی فرایندهای متکثری از گره خوردن گفتارهای مختلف از منابع مختلف شکلبندی شده است.
یکی از بسترهای پدیدآیی جرم خودِ جوانی است. مجرمین جوان از دل شرایطی چون وراثت، نژاد و جنس، وضع روحی، مقتضیات حاملگی و زایمان (امراض عفونی مادر) که درونی و مربوط به شخصیت مجرم است و عوامل بیرونی دیگری چون کانون خانوادگی، محیط خانواده در دوران کودکی، محیط اقتصادی و وضع جغرافیایی، بیرون میآمدند و به سوی تبهکاری سوق پیدا میکردند.
گفتار جامعهشناختی از خلال نظریه گذار به مسائل جوانان مینگرد. مسئله گذار و نه این و نه آن بودن عمدهترین محور اندیشیدن به وضعیتِ ایران در ۸۰ سال گذشته بوده است. از این منظر جامعه در حال عبور از سنت به مدرنیته است و لذا درگیر در فضایی آنومیک (از همگسیخته از نظر هنجاری) خواهد شد. این گفتار جامعهشناسانه که عمیقاً متأثر از کارکردگرایی و سنت تفکر امیل دورکیم است تلاش دارد مسئله اجتماعی را اصالت دهد و بنیانهای آسیبشناختی وضعیتِ گذار را روشن سازد. وضعیت موجود وضعیتی آسیبشناختی است و جوانی نیز یکی از تجلیات این آسیبشناختی بودن وضعیت است. ناسازگاری جوانان را نباید فردی و روانشناختی فهمید بلکه مسئله مسئلهای است اجتماعی.
منبع
گفتار جامعهشناختی و جستوجوی راهی برای استفاده از نیروی جوان
مسئله «توسعه» جوانی را در دو محور شکاف داده بود؛ یکی جوانی همچون نیرویی فعال که «ایران نوین و مترقی» را ممکن میکند و دیگری جوانی همچون نوعی بطالت و لاقیدی که مانعی است بر راه توسعه. توسعه جوانی را به مسئله بدل کرده بود. جوان باید «معمار بنای سعادت» میبود.
نتیجهگیری
«مسئلهمند شدن جوانی: مطالعهای تاریخی درباره رویتپذیر شدن جوانی در ایران معاصر» [۱] عنوان مقالهای است که «آرش حیدری» عضو هیات علمی گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علم و فرهنگ تهران و «معصومه شقاقی» دانش آموخته کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی دانشگاه علم و فرهنگ تهران در نشریه علمی-پژوهشی مطالعات جامعه شناختی به انتشار رساندهاند.
در اینجا است که نظم دانش در خدمت این وضعیت درمیآید و جوانی را همچون بدنی که میباید سربهراه شود بدل به ابژه فهم میکند. در چندین سطح گفتارهای عالمانه وارد معادله میشوند. در بستری که منطقِ عمل نهادی جوانی را احاطه و صدا میزند، حال گفتارهای عالمانه خلق و توزیع میشوند و بر جوانی نوری میتابانند. گفتارهای دینی، حقوقی، روانشناختی و جامعهشناختی در تلاقیِ با یکدیگر جوانی را پاتولوژیک (آسیبشناسانه) میکنند.
مروری بر تحولاتِ دهه ۲۰ تا اواخر دهه ۴۰ نشان میدهد که دگرگونیهایی اساسی در منطقِ زندگی در حال رخ دادن است. این تحولات منجر به تولد مجموعهای از نهادها و کردارها میشود که بخش عمدهای از آنها حول جوانی سازماندهی شدهاند
روانشناسی دوشادوش جامعهشناسی و گفتار دینی جوانی را بدل به اندوهی منحط میکند. جوانِ بحرانزده نمودِ کودکیِ ویران شده است. از این حیث جوانی تجلیِ انحطاطی در تربیت است. بحرانِ جوانی در اندیشه اجتماعی تجلیِ بحرانی اجتماعی و کلان است و در گفتار روانشناختی این بحران بحرانی است در فرایند رشد فردی. اما راه درمانی که هر دو گفتار دارند از یک مسیر واحد میگذرد: تربیت و آموزش. به همین خاطر است که همکاریِ جدی بین روانشناسان و جامعهشناسان برای مواجهه با جوانی وجود دارد.
به عبارت دیگر منطقِ پژوهشی و عالمانه رایج، ناخودآگاه متنی خود را چندان نمیشناسد و در بحرانی کردن، آسیبشناسانه کردن و منحط بازنمایی کردن تصویر زیست جوانی کاری نمیکند جز تکرار همان طرحوارههای آغازین.
چیزی به نام جوانی و رویتپذیر شدنش همچون انحطاط و آسیب تاریخی نگریسته شده و جز در بازگشت به تاریخ شکلبندیِ این ابژه نمیتوان درباره منطق رایج علومی که حول جوانی شکل گرفتهاند طرح پرسش کرد
گفتار روانشناختی و رویتپذیر کردن جوانِ نابهنجار
گفتار روانشناسی در تلاقی با منطق حقوقی و کیفری چیزی به نامِ جوانِ نابهنجار را رویتپذیر میکند و تکنیکهای تربیتی را برای درمان این فردِ ناهنجار عرضه میکند. این گفتار در تلاقی با گفتار حقوقی، دینی و اجتماعی فیگور جوان را بطور کامل بدل به ابژه تربیت میکند و هستیِ جوانی را به صورتی فردیت یافته آسیبشناسانه میکند.
گفتار کیفری با گفتار روانشناسانه واجد یک همدستیِ اساسی شد. پیشگیری از جرم نیازمند تربیت است و این یعنی برآمدن فضایی نوین در گرهگاه برخورد نظام کیفری و نظام روانشناسی.
نویسندگان در این پژوهش با تاکید بر دیرینهشناسی و تبارشناسی تلاش دارند آغازین لحظاتِ شکلبندیِ جوانی همچونِ ابژه دانش-قدرت را بررسی کنند و نشان دهند که جوانی چگونه پروبلماتیک (مسئلهمند) شده است. از این رو از یک سو با بررسی نهادهایی که در فاصله سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ حول جوانی شکل گرفتهاند، منطق کردارها را پی میگیرند و در سطح بعد با بررسی متونی که در این دههها دربارە جوانی نوشته شدهاند به بررسی گفتمانهایی میپردازد که جوانی را رویتپذیر و بدل به مسئله کردهاند.
[۱] آرش حیدری و معصومه شقاقی، «مسئلهمند شدن جوانی: مطالعهای تاریخی درباره رویتپذیر شدن جوانی در ایران معاصر»، مطالعات جامعهشناختی، دوره ۲۶، شماره ۲.