به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، محمد باقر قالیباف روز دوشنبه در اختتامیه مجمع گفتوگوی تهران بیان کرد: امیدوارم گفتوگوهای عالمانه شما در این مجموعه وزین، زمینه درک دقیقتر و عمیقتر از تحولات بینالمللی و منطقهای را فراهم آورد. فرصت گفتوگوی امروز من با شما از این جهت برای بنده هم مغتنم است که به عنوان یک معلم جغرافیای سیاسی در دانشگاه، برخی از دیدگاهها و ایدههایم درباره تحولات و منطقهای را در جمع شما به اشتراک بگذارم و شنوای نقد و نظر شما پیرامون آن باشم.
وی افزود: در دانش ژئوپلیتیک مرکز ثقل مباحث سیاست نیست؛ بلکه جغرافیا محور اصلی و زیربنایی است که سیاست روبنای آن قرار میگیرد، اما وقتی از زیربنا بودن جغرافیا در دنیای واقعی صحبت میکنیم این به چه معناست؟ این یعنی بررسی سه ضلع اصلی مکان، انسان و زمان.
رئیس مجلس شورای اسلامی خاطر نشان کرد: درک و تحلیل ما از پدیده های انسانی در زمان های مختلف با تمرکز بر اولویت مکان بررسی و بهینه خواهد شد.
قالیباف افزود: نتیجه این موضوع نظری این خواهد بود که ما در تحلیل ژئوپلیتیکی از پدیدهها اولویت خود را بر زیر بنا بودن مکان قرار میدهیم. در دنیای سیاست، زمین سیاسی شده به عنوان سرزمین شناخته میشود. از این منظر زمین سیاسی شده و سرزمین به طور دائمی محور اصلی و مرکز ثقل تحلیل ژئوپلیتیکی است. این وجه اصلی تمایز بین دانش های همگرای سیاست و ژئوپلیتیک است.
وی ادامه داد: با گسترش پدیده جهانی شدن در قرن بیستم گروهی از دانشمندان با اعلام تنزل اهمیت سرزمین و تاثیر آن در قدرت کشورها از پایان عصر ژئوپلتیک سخن گفتند. اما این یک ایده سطحی و گذرا بود که پس از جنگ سرد در ادبیات غربی رایج شد و متفکران غربی از جمله فوکویاما با شرح و بسط و تکامل آن در قالب نظریه پایان تاریخ تلاش داشتند تا نشان دهند در نظام لیبرال جهانی اهمیت سرزمین و مرز جای خود را به همکاری های جهان شمول کشورها ذیل برتری آمریکایی داده است. اما این درک سطحی از واقعیات جهان در کمتر از چند دهه رنگ باخت و همه ما امروز به عینه میبینیم که جغرافیا بازگشته است.
قالیباف تصریح کرد: بازگشت ناسیونالیسم، هویت و منافع ملی و اهمیت سرزمین، امری انکارناپذیر است. سیاستگذاری کشورها در بحران پاندمی کرونا یک مثال روشن برای اهمیت مرزها و پایان دادن ایده دهکده جهانی بود.
رئیس مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: بازگشت ناسیونالیسم و رویگردانی از جهانی سازی، حقیقتی واضح در رقابتهای ژئوپولیتیکی و روابط بینالملل در جهان حاضر است. روی کار آمدن جریانات ملیگرا از جمله در ایالات متحده آمریکا، برزیل، آرژانتین، هند و برخی کشورهای دیگر مثالهای مشخصی در همین راستاست.
وی افزود: این یک درس تاریخ است که قدرت به عنوان مهمترین واقعیت روابط بینالملل در چرخش است و اکنون از منظر دانش ژئوپلتیک ما در دوران گذار در نظم جهانی به سر میبریم. تاریخ گواه میدهد که هژمونی هیچ کشوری پایدار و ماندگار نبوده و نیست.
وی تصریح کرد: دنیای سیاست بینالملل در طول تاریخ هژمونهای گوناگون را به خود دیده است. صعود یک کشور به عنوان هژمون جهانی سقوط آن را نیز در پی خواهد داشت.
قالیباف ادامه داد: بررسی شرایط جهانی در دو دهه اخیر نشان میدهد دنیای مبتنی بر هژمونی ایالات متحده آمریکا وارد دوران گذار شده است. دورانی که دیگر ایالات متحده موضع تسلط خود در جهان را از دست داده است.
رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: آمریکاییها دیگر توان بهرهگیری کامل از قدرت سیاسی، اقتصادی و تجاری خود را چنانکه در دهههای پایانی قرن بیستم در هر نقطه از جهان و بیدرنگ در راستای منافع ملیشان از آن استفاده میکردند، از دست دادهاند. در این دوران گذار سایر قدرتهای منطقهای و جهانی به دنبال ایفای نقش خود در توزیع فضای قدرت میرود.
قالیباف ادامه داد: آموزههای تاریخی همچنین به ما میآموزد که در دوران گذر، کانونهای گسلهای ژئوپولتیک به سمت فعال شدن حرکت میکنند. گسلهای ژئوپولتیکی فعال به عنوان سرچشمه سیاستهای کنونی در جهان عمل میکنند. تغییر فراگیر و فعال شدن این گسلها باعث تغییر در نظم جهانی میشوند. زیرا بازیگران اصلی قدرت در سطح جهانی در طرفین این گسلها در حال رقابت قرار دارند. جهان امروز با سه گسل ژئوپلیتیکی اصلی شناسایی میشود. یک، گسل ژئو هیستوری یا تاریخی اوراسیا میان روسیه و اروپا که در اوکراین نمایان شده است. دوم، گسل ژئواکونیک میان چین و ایالات متحده در شرق آسیا که به نظر میرسد در آینده در آینده میان مدت فعالتر هم خواهد شد. سوم، گسل ژئو ایدئولوژیک در غرب آسیا میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی.
رئیس مجلس افزود: توجه به پویایی این سه گسل در سه منطقه مهم دنیا از این جهت حائز اهمیت است که این گسلها اولاً هر کدام به تنهایی در درون خود ترکیبی پیچیدهای از تضادهای تاریخی ایدئولوژیک و اقتصادی را دارد. ثانیاً تحولات در هر کدام از این گسلها بر دو گسل دیگر تاثیرگذار و موثرهستند و فعال شدن این سه گسل ژئوپلیتیکی نظم جهانی را به سمت تغییر میبرد و هندسه جهانی قدرت نمای جدیدی پیدا میکند.
تحریک مستمر روسیه توسط غرب باعث حمله روسیه به اوکراین شد
قالیباف ادامه داد: گسل تاریخی بین روسیه و اروپا که امروز در مسئله اوکراین نمود جدی یافته است، ریشه در تاریخ روابط اوراسیا در قرون نوزدهم و بیستم میلادی دارد. در قرن نوزدهم روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ اروپایی شناخته میشد و در کنگره وین در سال ۱۸۱۵ نقش مهمی در ترسیم دوباره نقشه اروپا ایفا کرد. در قرن بیستم روسیه شاهد انقلاب ۱۹۱۷ و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی بود و پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی بود که پروژه عقیم سازی روسیه برای نابودی هویت روسی در فرهنگ غربی در دستور کار قرار گرفت و تلاش شد با گسترش ناتو به سمت مرزهای روسیه و تحقق سیاست دفاعی و امنیتی اروپا، نفوذ روسیه در عرصه بینالمللی محدود شود.
وی گفت: تحریک مستمر روسیه توسط غرب به وسیله اوکراین مبنی بر عضویت یا عدم عضویت در پیمان ناتو در نهایت باعث حمله روسیه به اوکراین شد.
رئیس مجلس خاطر نشان کرد: از نظر ژئوپلیتیک نگاه توسعه طلبانه ناتو به عنوان یکی از ریشههای اصلی این بحران غیرقابل انکار است. فعال شدن گسل ژئواکونومی بین چین و آمریکا هم به نوعی به مقابله هژمون آمریکایی با ارتقاء نفوذ اقتصادی و سیاسی چین در نظم جهانی باز میگردد.
وی تصریح کرد: ریشههای تاریخی رقابت را در منازعه چین و غربیها در دوران هژمونی انگلستان در قرن نوزدهم میلادی میتوان شناسایی کرد. با رشد اقتصادی مداوم چین که از لحاظ تولید ناخالص داخلی در حال نزدیک شدن با آمریکاست و از لحاظ توان قدرت خرید از آمریکا عبور کرده است منازعه دو کشور برای اداره تجارت بینالمللی و کسب فناوریهای آینده اکنون به یک رقابت برای تعیین نظم جهانی آینده تبدیل شده است.
قالیباف ادامه داد: ظهور چین به عنوان قدرت اقتصادی پیشرو با تلاش آمریکا برای حفظ موقعیت خود در نظم جهانی همزمان شده است.
وی افزود: مهمترین راهبرد آمریکا در این گسل ژئواکونومی رقابت استراتژیک با هدف مهار چین است. در این راهبرد آمریکا در تلاش است تا با تحریک چین و بالا بردن سطح تنش در محیط پیرامونی این کشور گسل ژواکونومی را فعال کرده تا برخلاف راهبرد پنج دهه اخیر چین سیاست گذاری امنیتی به اولویت سیاستگذاریها در این کشور تبدیل شود و با افزایش هزینه چینیها پیشروی این کشور در جهان را کنترل مهار و مدیریت کند.
رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: جنگ تعرفهای آمریکا علیه چین و فشار بر سایر کشورها برای کاهش روابط اقتصادی با چین یک پایه دیگر از این رقابت راهبردی است. در تحلیل گسل ژئو ایدئولوژی در منطقه غرب آسیا که به نوعی بین ایران و رژیم صهیونیستی شناخته میشود، باید این نکته را مد نظر قرار دهیم که محیط جغرافیایی در منطقه غرب آسیا یک محیط صرفاً قدرت محور نیست. یک محیط تمدنی است.
قالیباف گفت: این بدان معناست که روابط کشورهای منطقه و سایر کشورهای جهان با این منطقه تحت تاثیر عوامل فرهنگی، تاریخی و هویتی قرار دارد و از گذشته در این منطقه در کنار همزیستیها، اختلافات فرهنگی و مذهبی وجود داشته است. تشدید تنشها در غرب آسیا در قرن بیستم با تاسیس رژیم صهیونیستی بر مبنای اشغالگری و فشار هژمون انگلیس و سپس آمریکا شکل گرفت و با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و عدم به رسمیت شناختن اسرائیل، نفی اشغالگری صهیونیستی عمیق تر شد. در واقع راهبرد جمهوری اسلامی ایران نمادی از مخالفت ایدئولوژیک با موجودیت رژیم و حمایت از آرمان فلسطین است.
رئیس مجلس افزود: در این روند و پس از نسل کشی رژیم صهیونیستی در غزه و همچنین حمله این رژیم به سفارت ایران در دمشق و واکنش ایران در قالب عملیاتهای وعده صادق ۱ و ۲ سطح تنش میان ایران و رژیم صهیونیستی به درگیری مستقیم در این گسل ژئوپلتیکی انجامید.
وی افزود: تحولات پس از هفت اکتبر ۲۰۲۳ تاثیرات مهمی داشت. تحلیل راهبردها و سیاستهای رژیم صهیونیستی خارج از چارچوب تحلیلی نظم جهانی آمریکایی شده یک خطای محاسباتی است. رژیم صهیونیستی هویت ژئوپولتیکی مستقلی ندارد؛ بلکه هویت ژئوپولیتیکیاش را میبایست در چارچوب رویکردهای هژمونیک ایالات متحده آمریکا درک و محاسبه کرد.
ادامه دارد …
منبع: https://www.irna.ir/news/85837873/%D9%82%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D9%81-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%87%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D9%87-%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AF