اینفلوئنسرها امروزه آنچنان از جایگاه تأثیرگذاری برخوردار هستند که مانند سفیر یک برند عمل میکنند. آنها توانایی رهبری افکارعمومی را دارند. یعنی میتوانند موضوعی را برای ایجاد یک روند ملی یا جهانی شروع کنند که باعث ایجاد ترافیک قابلتوجهی از کاربران در برچسبها یا هشتگهایی میشود که برای اندازهگیری نفوذ خود در شبکههای اجتماعی ایجاد میکنند.
اینفلوئنسرها میتوانند روزنه پیادهسازی اهداف سیاسی در جامعه باشند و به طور نیابتی از آن، نقش لیدر را برای مردم بازی کنند. مخاطبان که عموماً غیر سیاسی بوده و دارای فقدان اطلاعات در مورد مسأله هستند وقتی از دریچه اینفلوئنسرها و پیشزمینه مقبولیت آنها با موضوع برخورد کنند، به راحتی آن را میپذیرند.
در حقیقت این دسته از سلبریتیها حتی اگر سیاسی هم نباشند و علاقهای به دنبال کردن موضوعات سیاسی نداشته باشند، به این خاطر که نگرانند با سکوت درباره مسائل و عدم همراهی با دنبالکنندگانشان نادیده گرفته شده و طرد شوند، علی رغم میل خود و نداشتن آگاهی سیاسی لازم، اقدام به انتشار مطالبی میکنند تا اتهام را از خود برطرف کنند؛ همه این کارها به این خاطر صورت میگیرد که آنها کسبوکار خود را در خطر میبینند و از این طریق تلاش میکنند از نابودی آن جلوگیری کنند.
از طرفی، موقعیت ایجاد شده در مخاطبان میتواند به طور خودجوش الگویی را طراحی کند که در مقابل هر نوع اطلاعات خلاف محتوا، موضع تدافعی داشته باشند.
بنا بر برخی گزارشها بخشی از اینفلوئنسرهای خارجی که در آشوبهای اخیر از اغتشاشگران حمایت کردهاند یا علیه ایران مطالبی سیاسی در قالب پست یا استوری منتشر کردهاند، در ازای آن مبالغ هنگفتی از برخی نهادهای مداخلهگر بینالمللی همچون سنتکام، رسانههای وابسته به خاندان سعودی و جریانهای آشوبطلب و سلطنتطلب داخلی دریافت کردهاند. بخشهایی از جامعه بهدلیل نگاه خوش بینانهای که دارند، تصور میکنند که این افراد دغدغههای انساندوستانه دارند غافل از اینکه آنچه منتشر میشود، تنها یک معامله تجاری با سود کلان است و بس. یک اینفلوئنسر معمولاً مخاطبان زیادی دارد که بهطور دائم با او در تعامل هستند بنابراین رسیدن به اینفلوئنسر یعنی دستیابی به مخاطبان او.
به گزارش حوزه سیاسی ایرنا، روزنامه ایران در گزارشی در تحلیل اغتشاشات و ناآرامیهای اخیر نوشت: مدتی قبل، پایگاه خبری اینسایدر فاش کرده بود که دولت عربستان سعودی با پرداخت پول به چهرههای معروف و پرطرفدار اینستاگرام از آنان برای پیشبرد پروژههای رسانهای خود کمک گرفته است. اینفلوئنسرهای مشهور جهان بابت هر پست یا استوری که میگذارند مبالغ هنگفتی دریافت میکنند. تفاوتی نمیکند که این استوریها در ظاهر انساندوستانه به نظر برسد یا اینکه تبلیغ کالای کمپانیهای تجاری باشد؛ آنها در حقیقت به نوعی با همه چیز معامله میکنند.
در غائله اخیر در کشور، دولتها و رسانههای معاند در لوای این دست اقدامات و با تبلیغاتی کردن آن، به شوراندن بیشتر معترضان روی آورده و حمایت خود را از اغتشاشگران اعلام میکنند. این عمل با خدشهدار کردن احساسات و تحریک عواطف انساندوستانه مردم ملل در برابر یک نسخه جعلی از واقعه صورت میگیرد.
تجمعگرایی اینفلوئنسرها باعث همافزایی بیشتر شده و به هدف، اصالت بیشتری میدهد و ذهن پرسشگر را خاموش میسازد. از طرفی، با ایجاد چنین موجی به راحتی میتوان بر افکارعمومی چیره گشت و آن را هدایت کرد. در این استراتژی، اگر حتی اینفلوئنسری بخواهد مخالفت کند و موضع دیگری داشته باشد، برای اینکه موقعیت خود را از دست ندهد عقبنشینی کرده و در بهترین وضعیت جبراً سکوت اختیار میکند.
تولید محتوا با مفاهیمی که بهصورت موج و خارج از چهارچوب موضوعات عمومی اینفلوئنسرها توسط آنها ارائه میشود، حساسیت موضوع را در مخاطب ایجاد کرده و فرایند القای محتوای جعل و ساختگی را آسان میکند.
نگران نداشتن لیدر اجتماعی نیستیم؛ چون اینفلوئنسر داریم!
این استراتژی میتواند هم حس در اکثریت بودن را برای معترضان و اغتشاشگران ایجاد کند و هم حس حمایت جهانی را برای آنها به همراه داشته باشد و آنها را در صحنه حفظ کند. در آشوبهای اخیر، سلبریتیها به دو شکل توانستهاند از این موقعیت منافع خود را به پیش ببرند؛ نخست با انتشار مطالب در ازای دریافت هزینههای کلان؛ دوم، با انتشار مطالب بدون دریافت پول؛ اما سؤال اینجا است که این کار چه مزایایی برای آنها دارد؟ مهمترین مزیت آن کسب وجههای اجتماعی در راستای همراه کردن بیشتر مخاطبان با خود است.
اینفلوئنسرها برای بقا، به واکنش گرفتن از کاربران نیاز دارند
رسانههای اجتماعی نهتنها در کمپینهای سیاسی و انتخابات، بلکه بر ذهنیت سیاسی عمومی جامعه نیز نقش اساسی دارند. آنها با ارائه اطلاعات به مردم بر ادراک عمومی و تصمیمات و اولویتهای مردم تأثیر میگذارند. رسانههای اجتماعی همچنین به مردم اجازه میدهند تا به سرعت در مورد مسائل مطلع شوند. با افزایش این رسانهها، مردم در معرض باورها، ارزشها و عقاید افراد مختلف قرار میگیرند. این مواجهه مردم را به طور ناخودآگاه به سمت تطبیق با باورها و آرمانهای سیاسی سوق میدهد. بنابراین رسانه نقش بزرگی در بحرانآفرینی و جهتدهی سیاسی ایفا میکند.
آنها در تلاش هستند نه تنها در داخل کشور، بلکه با هدف قرار دادن اذهان ملتها در برابر کشور، آنها را با خود همراه کرده و به تجمیع افکارعمومی در تقابل با جمهوری اسلامی برسند؛ سیاستی که در کارنامه چهل ساله کشور و در مقاطع زمانی متعدد به وضوح دیده میشود. این اقدامات ضمیمه همان پروژه ایرانهراسی در جهان است که سعی میشود با ابزارهای مختلف به خورد افراد داده شود.